خبرگزاری هرانا - علی رغم تلاشهای گستردهٔ واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گزارشی پیش رو به دلیل شرایط سخت جمع آوری اخبار به هیچ عنوان گزارشی مفصل نیست و تنها روایتی حداقلی از نقض حقوق بشر در ایران در اسفند ماه سال ۸۹ در کشور است. ذکر این نکته نیز ضروری است که محتمل است زمان وقوع برخی اخبار آمار ذیل مربوط به گذشته باشد و تنها انتشار آن مربوط به محدودهٔ زمانی فوق الذکرباشد
.
در اسفند ماه سال جاری دستکم ۱۳۴۷۹ نقض موردی حقوق بشر در کشور رخ داده و از سوی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به ثبت رسیده است
.
در طول ماه گذشته، بیش از ۸۹۷۱ مورد نقض حقوق کارگران، ۳۹۲ مورد نقض حقوق دانشجویان، ۲۴۰۸ مورد نقض حقوق فعالین سیاسی و مدنی در حوزهٔ آزادی اندیشه و بیان، ۵۶ مورد صدور، تایید یا اجرای حکم اعدام، ۴۴۸ مورد شکنجه و نقض حقوق زندانیان سیاسی و عادی در زندانها، ۵۷ مورد بازداشت و نقض حقوق اقلییتهای ملی، ۸۹ مورد بازداشت و نقض حقوق اقلییتهای مذهبی را شاهد بودهایم
.
زندانیان
:
در طی اسفند ماه دست کم ۴۴۸ مورد نقض حقوق زندانیان به ثبت رسیده است، ۳ گزارش مربوط به شکنجه و ضرب و شتم زندانیان، ۱۶۰ مورد عدم رسیدگی پزشکی، ۵ مورد انتقال به سلول انفرادی، ۷۳ مورد اعتصاب غذا، ۴ مورد نقل و انتقال اجباری و یا تبعد به زندانی دور افتاده، یک مورد خودکشی، شش مورد اعمال فشار و تهدید، دست کم ۸۰ مورد قتل زندانیان، ۹ مورد بلاتکلیفی و یک مورد مرگ در اثر عدم رسیدگی پزشکی از جمله مواردی است که در این حوزه قابل ذکر است
.
اندیشه و بیان
:
در طی اسفند ماه سال ۸۹ دست کم ۲۴۰۸ مورد نقض حقوق رخ داده است که ۲۳۰۸ مورد آن مربوط به بازداشت شهروندان و فعالان سیاسی و اجتماعی در اعتراضات روزهای ۸ مارس و چهار شنبه سوری و تجمعات یکم و دهم اسفند ماه بوده است
.
دست کم ۱۰ مورد توقیف نشریات، ۴ مورد فیلترینگ وب سایتهای خبری و ۳ مورد اختلال در شبکه اینترنت از جمله مواردی است که در این ماه رخ داده است
.
۱۴
مورد گزارش ممانعت از شکل گیری تجمعات و اعمال خشونت در برپایی آن به ثبت رسیده است و ۱۰ مورد ضرب و شتم فعالین سیاسی و مدنی نیز از جمله موارد ثبت شده در این ماه است.
دانشجویان
:
در طی اسفند ماه و در حوزه حقوقی دانشجویان ۳۹۲ مورد نقض حقوق دانشجویان به ثبت رسید و یکی از آمارهای بیسابقه در اسفند ماه در خصوص بازداشت دانشجویان رخ داد و تنها در طی این ماه ۴۵ دانشجو توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بازداشت شدند
.
هم چنین در برخوردهای صورت گرفته توسط کمیتههای انضباطی ۲۱۳ ترم محرومیت از تحصیل برای دانشجویان صادر شد
.
یک دانشجو اخراج و ۱۲ تن نیز به کمیته انضباطی احضار شدند و دست کم ۱۶ دانشجو نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مجوز یک نشریه دانشجویی نیز لغو شد
.
سه تجمع دانشجویی مختل شد و ۷ دانشجو نیز به نهادهای اطلاعاتی و یا دادگاههای انقلاب احضار شدند
.
کارگران
:
در طی اسفند ماه ۸۹ یک فعال کارگری بازداشت شد و در این حوزه نیز ۸۹۷۱ مورد نقض حقوق کارگران از سوی گزارشگران مستقل گزارش شده است
.
بیش از ۱۵۰۰ کارگر با تعدیل نیرو و یا اخراج مواجه شدند و دست کم ۱۴ مورد تجمع اعتراضی و یا اعتصاب کارگری به ثبت رسید
.
دست کم ۳۳ ماه حقوق تعویقی کارگران گزارش شده است و بیش از ۱۰۰۰ کارگر بیکار توسط این نهاد به ثبت رسیده است
.
یک فعال کارگری نیز از سوی دستگاه قضایی به ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شد
.
اقلییتهای قومی
:
در طی این ماه ۵۷ مورد نقض حقوق اقلییتهای قومی جمع آوری شده است که عمده آن مربوط به بازداشت شهروندان در این حوزه حقوقی است
.
دست کم ۳۳ نفر از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت شدند و ۱۲ تن از شهروندان و کولبران توسط نیروهای انتظامی کشته شدند
.
سه نفر در این حوزه از سوی دستگاه قضایی به ۹۰ ماه حبس تعزیری محکوم شدند
.
اقلییتهای مذهبی
:
در طی اسفند ماه ۵۶ مورد نقض حقوق بشر در خصوص صدور و یا اجرای حکم اعدام به ثبت رسیده است که در این بین ۳۹ تن از شهروندان به اتهامات مختلف از جمله مواد مخدر اعدام شدند
.
دست کم ۳ تن در ملائ عام اعدام شدند و برای ۱۷ تن دیگر حکم اعدام صادر شده است
.
آذربایجان غربی با اجرای ۶ مورد اعدام در صدر و تهران و کرمان در ردههای بعدی قرار دارند
.
اصناف
:
در طی ماه اسفند ۵۲۰ مورد نقض حقوق در حوزه اصناف مختلف به ثبت رسیده است که در این میان اخراج اساتید دانشگاهها و کارکنان هواپیمایی قابل ذکر است
..
در این حوزه ۳ تن بازداشت، ۳ تن اخراج و برای ۶ نفر نیز احضاریه جهت معرفی به دادگاه صادر شده است
فشار بر مرزنشینان کرد در پی ترورهای سنندج با کشته شدن چند مامور پلیس ایران در شهر سنندج، سایتهای حقوقبشری از فشار نیروهای امنیتی بر مرزنشینان کرد خبرمیدهند. نمایندهی حزب دمکرات کردستان ریشه حوادث اخیر را در آخرین سفر آیتالله خامنهای به کردستان میبیند.
بعد از کشته شدن یک پلیس ایران و زخمی شدن دو پلیس دیگر در ناآرامیهای پنجشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۹ در شهر سنندج، خبرگزاریهای ایران از کشته شدن یک سرباز دیگر در روز جمعه ۵ فروردین ۱۳۹۰ خبر میدهند. بهگزارش خبرگزاری مهر، در حادثه دوم، یک سرباز وظیفه بهنام مرود اصابت گلوله و کشته شده است. هنوز هیچ حزب یا گروهی مسئولیت این حمله را به عهده نگرفته است.
در همین حال، شاهو حسینی، نمایندهی حزب دمکرات کردستان در خارج از ایران، درباره تحلیل اتفاقات روزهای آغازین سال ۱۳۹۰ در کردستان ایران به دویچه وله میگوید: «اگر دقت کنید در اینگونه اقدامات سربازان وظیفه کشته میشوند، تاکنون دیده نشده که یک پاسدار کشته شود. بهنظر من این اقدامات خارج از دسیسهی خود جمهوری اسلامی ایران نمیتواند باشد .داخل اطلاعات سپاه پاسداران ایران، جوی حاکم شده که میخواهد بهبهانه کشتن عدهای از مردم، منطقه را ناامن کند. چندی پیش در مریوان پسر امام جمعه و افراد دیگری را کشتند، بعد معلوم شد یکی از فرماندهان گردان ضربت، وابسته به اطلاعات سپاه پاسداران در شهر مریوان، با همکاری عدهای از نیروهای اطلاعاتی در کردستان، این عملیات را انجام دادهاند.»
در کنار خبرگزاریهای دولتی و نیمهدولتی ایران که از حمله به نیروهای انتظامی ایران در شهر سنندج خبر میدهند، سایتهای حقوقبشری کرد، از فشار بر مرزنشینان و بهاصطلاح کولبران کرد همزمان با شروع این اتفاقات در مناطق مرزی میگویند. سایتهای حقوق بشری کرد، کشتهشدن حداقل یک نفر از کولبران مرزمشین کرد را گزارش کردهاند.
مرزنشینان چارهای جز قاچاق ندارند
شاهو حسینی از آخرین آمار مرزنشینان کشته و زخمی شده در روزهای اخیر در کردستان میگوید: « مشخصا در شهر نوسود یک نفر کشته و دو نفر دیگر زخمی هستند. یکی از زخمیها تا امروز بههوش نیامده و بهنظر دکتر ایشان فوت خواهند کرد. درگیریها و فشارها بر کولبران در مریوان، پیرانشهر، سردشت تا مرز ارومیه، همیشه وجود دارد. وضعیت اقتصادی و بیکاری در کردستان ایران و بهطور کلی در کشور ایران، طوری است که مرزنشینان چارهای ندارند، مگر از راه قاچاق و رد و بدل کردن کالاهای مختلف بین ایران و عراق زندگی کنند. اگر این رفت و آمدها تحت نظر سپاهپاسداران نباشد و مرزنشینلن به آنان رشوه پرداخت نکنند، حتما با فشار و حملهی آنان روبرو خواهند شد.»
اما اتفاقات روزهای گذشته در کردستان چه ارتباطی با بازارچههای مرزی کردستان و کولبران آن منطقه دارد؟ نمایندهی حزب دمکرات کردستان در خارج از ایران به آخرین صحبتهای آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در کردستان اشاره میکند و ادامه میدهد: « دو نکتهی بسیار مهم در صحبتهای آقای خامنهای هنگام آخرین سفر به کردستان وجود داشت. یکی اینکه رفتوآمد به کردستان عراق، به عنوان تجارت یا همان "کولبری" را بهکلی ممنوع کرد و به شدت به این عده حمله کرد. نکتهی دیگر اینکه ایشان در صحبتهایشان به جو وهابیگری که به قول او در کردستان حاکم است اشاره کرد و گفت این جو باید ازبین برود چون آنها به خارج از ایران وابسته هستند.»
به اعتقاد شاهو حسینی، کولبران مناطق مرزی کردستان در ازای اجازه رفت و آمد بین ایران و عراق باید به نیروهای امنیتی ایران اطلاعات بدهند، در غیر اینصورت تحت فشار قرار میگیرند. او ادامه میدهد :«عدهای هم هستند که نمیخواهند زیر بار این خواست نامشروع سپاه پاسداران بروند و ناچارا از بیراههها رفتوآمد میکنند. در بیراههها هم با نیروهای سپاه پاسداران درگیر و کشته میشوند.»
همه احزاب کرد اتفاقات احیر را محکوم کردند
به گزارش خبرگزاریهای ایران در اولین حادثه حوالی ساعت ۸ شب و در پی حمله به یک کیوسک نگهبانی در سهراه شیخان شهر سنندج، یک سرباز وظیفه به نام "مرتضی وزینی افشار" کشته میشود. دومین حادثه نیز یک روز بعد از حادثه اول در ساعت ۱۰ و نیم شب پنج شنبه ۴ فروردین ۱۳۹۰ بهوقوع پیوسته است. این حادثه در محله شهرک سعدی سنندج و در پی حمله به یک ماشین پلیس ایران اتفاق افتاده که طی آن یک پرسنل پلیس ایران کشته شده است.
در حالی که در ماههای گذشته حکومت ایران تعدادی از کردها را به جرم ارتباط با احزاب غیرقانونی کرد اعدام کرده است، تا چه حد امکان دخالت «گروههای تندرو دینی» در این اتفاقات وجود دارد؟
نمایندهی حزب دمکرات کردستان در خارج از ایران میگوید: «احزاب کرد همگی این اتفاقات را محکوم کردهاند و بههیچوجه حاضر نیستند در چنین حرکاتی دست داشته باشند. نه فقط امروز، حتی زمانی که حرکت مسلحانه به تمام معنا در کردستان وجود داشت، احزاب کردستان، از ترور و کشتن سربازها خودداری میکردند، چه برسد به امروز که مبارزهی مدنی در کردستان شکل گرفته و رژیم را به لرزه درآورده است. این خود جمهوری اسلامی است که به قصد ناامن کردن منطقه و نظامی کردن کردستان، برای رسیدن به اهداف بعدی خود که مطمئنن فشار، دستگیری و کشتوکشتار خواهد بود، دست به چنین اقداماتی میزند.»
در آخرین هفتههای سال ۱۳۸۹، ۴ محیطبان ایران در اطراف شهرستان دهگلان کشته شدند. همان موقع استاندار کردستان از دستگیری و انهدام باندی خبر داده بود که به گفته او در کشتن این محیطبانان دست داشتند. شاهو حسینی از سکوت مقامات ایران درباره آخرین حادثه اتفاق افتاده که منجر به کشته شدن یک سرباز شده است را مشکوک میداند. او میگوید: «اگر خاطرتان باشد چندی پیش، بهغیر از محیطبانان، انفجار سنگینی نیز در مهاباد نیز رخ داد، در تمام این اتفاقات همان لحظات اول، حکومت انگشت اتهام را به سوی ضدانقلاب، عوامل امپریالیسم، وهابی و… بلند کرد. بعد یکسری اسامی را به عنوان عوامل این رویدادها ردیف کرد و از دستگیری آنان خبر داد. بعد سکوت برقرار شد و هیچ خبر دیگری در در اینباره اخبار افشا نشد. این سکوت به جایی رسید که حتی نمایندگان انتصاب شدهی خود حکومت در منطقهی کردستان هم اعتراض کردند.»
میلیتاریزه شدن فضای کردستان ایران
اشاره صحبتهای شاهو حسینی، به صحبتهای عبدالجبار کرمی نماینده سنندج در مجلس ایران است که با توجه به اتفاقات روزهای احیر در شهر سنندج، خواستار "اطلاعرسانی شفاف" در باره این حوادث شده بود.
سامان رسولپور، فعال حقوق بشر و روزنامهنگار نیز در گفتوگو با دویچه وله به تناقضات اظهارات مقامات دولتی ایران اشاره میکند و درباره اتهام شرکت احزاب کرد در اتفاقات چند روز اخیر میگوید: «تمام احزاب کرد، فعالیت مسلحانه را رد میکنند. برخی از آنها هم که در سالهای دور به شکل مسلحانه فعالیت میکردهاند، همیشه اینطور بود که اگر عملیاتی انجام میدادند، فورا مسئولیت آن را بر عهده میگرفتند. به این شکل نبوده که عملیلتی انجام دهند ولی مسئولیت آن را قبول نکنند. الان هم احزاب کرد اتفاقات سنندج و مهاباد را محکوم کردند و این کار را کاری ترروریستی قلمداد کردند.»
آقای رسولپور، «بیشاز حد میلیتاریزه شدن فضای کردستان ایران» را باعث کشته شدن افراد عادی، همچون کولبران مرزی میداند. این روزنامهنگار کرد معتقد است در سالهای دور که برخی احزاب کرد، فعالیت مسلحانه داشتهاند، هیچ وقت شهروندان عادی را هدف قرار نداده و با احتیاط رفتار کردهاند. او مهمترین هدف احزاب کرد مسلح در سالهای دور را نیروهای امنیتی و نظامی ایران آن هم نه در مناطق شهری که احتمال صدمهدیدن افراد عادی وجود داشته باشد میداند.
حسین کرمانی تحریریه: فرید وحیدی
برای شنیدن فایل صوتی گفتوگو با شاهوحسینی، نمایندهی حزب دمکرات کردستان در خارج از ایران بر لینک صوتی پاییین صفحه کلیک کنید!
Dengê Azad : Efûya Navneteweyî ragehand, piştî dewleta Çînê, Îran di warê darvekirina mirovan de duyem e.
Efûya Navneteweyî di rapora xwe ya nû da xuyakirin, li gor serjimêriyên fermî ku ji aliyê rayedarên dewleta Îranê hatiye eşkerekirin, di sala 2010an de zêdeyî 300 kes li Îranê hatine darvekirin ku 5 kes ji wna jin bûne û yek jê zarok bûne.
Çalakvanên mafê mirovan li Îranê jî dibêjin hejmara welatiyên darvekirî di sala borî de gelek zêdetir in.
Dengê Azad - Kurdistanmedia: Hêzên Ewlehiya Komara Îslamî ya Îranê çendîn kes ji welatiyên bajarên Mako û Bazirgan li Rojhılatê Kurdistanê bi hêceta beşdarîkirin di rê û resma Newrozê li Bakûrê Kuedistanê hatin girtin.
Li gor rapora Kurdistanmedia.com, roja duşem berwar 28’ê Adarê, hêzên Îtilaata rejîma Komara Îslamî li bajarên Mako û Bazirganê di riya telefonê pêwendî bi pêtir ji 200 kes ji Kurdan kirine û daxwaz ji wan kirin ku bi pasport xwe serdana îdareya Ewlekariya wan du bajaran bikin. Piştî seredana welatiyn Kurd bo îdareya Ewlekariyê, çendîn kes hatin girtin.
Li gor çavkaniyê, mebesta hêzên Îtilaatê ji wî karî, peydakirina wan kesan bûye ku bo beşdarîkirin li rêûresma Newrozê seredana Bakûrê Kurdistanê û bi taybetî bajarê “Doxa Bazîd” kiribûn, hatin binçavkirin û piştre şandin girtîgehê.
Dengê Azad - Kurdıstanmedia: Heyameke Bexşdarê devera “Sîlwana” ser bi bajarê Urmiyê, Yehya Xosrewzade, givaşek zêde xistiye ser cotkar û werzêrên deverê.
Li gor rapora Kurdistanmedia.com, navbirî bi hêcetên weke “herêma cadê” ewlehiya organên ser bi hikûmetê û ..., îzna çandin û mifahstandin ji zeviyên derdora sêraya Rajanê nade xelkê wê deverê û pêşî ji avakirina xaniyan jî di wê herêmê de digre. Ewa jî di demekê de ye ku hejmarek ji xwedîzewiyan bi armanca çareserkirina wê pirsê, heyamek berî niha, nameyek bo “Beyta Rehberî” û “Deftera Serokkomarî”ê şandibûn, lê heya niha tu bersivek wernegirtine.
Azad Kurdî
Her ji destpêka serkar hatina rejîma Komara Îslamî li Îranê di sala 1357’an ya Rojî (1979)de, berpirsiyarên vê rejîmê dest dan serkut û qirkirina neteweyên Îranê nemaze Kurdan ku weke geleke amafxwaz herdem di çepera şoreş û berxwedana azadîxwaziyê de bona bidestveaîna mafê neteweyî têkoşîna azadiyê meşandiye û li hember zilm û zordariyê bêdeng nemaye. Rayedarên vê rêjîmê bi avakirin û çêkirina çend organ û saziyên ne qanûnî weke Sipaha Pasdaran, Komîteya Şoreşa Îslamî û Hêza Besîc, hewla vê yekê dan ku her bizav û tevgereke gelî ku li hundirê Îranê serî hilde, qir bikin û bifetisînin. Ew organ û sazî li ser ferman û biryara Xomeynî, rêberê olî yê rejîmê piştî bidestvegirtina desthilatê di sala 1358’an de ava bûn. Hêzeke din jî bi navê Sipaha Quds bona operasyon û şopandina armancên vê rejîmê yên gemar li derveyî sînorên Îranê ava bû ku niha li Îraqê û çend welatên din yên Rojhilata Navîn di xizmeta pêşdebirina siyasetên rejîma Îslamî a Îranê de operasyonên terorîstî rêve dibe.
Gund, dever û bajarên Kurdistana Îranê herdem armanca vê siyaset û stratejiya gemar û bêyom a rayedarên rejîma Komara Îslamî bûne. Nêzîk 30 sala ye ku rayedarên vê rejîmê bi hemû metod û awayekê di hewl û bizava bihêzkirin û berfirehkirina xebat û çalakiyên hêza dijî gelî a bi navê Besîc de ne, lê nekarîne hêj bi awayê hewce wê armancê bişopînin û serkevin. Ji ber ku Hêza Besîc beşekek sereke ji Sipaha Pasdaran e ku di bin ferman û emrê rêberê olî yê Komara Îslamî de dixebite û endambûn di Hêza Besîc de tê vê wateyê ku takekes tevlî refên hêza tepeserker a Sipaha Pasdaran dibe ku weke hêzeke terorîstî, dijîgelî û dijî Kurdistanî tê naskirin û kar dike. Lewra armanceke sereke û mezin a rayedarên Komara Îslamî ew bûye ku keç û xortên Kurd di Hêza Besîc de bikin endam û bi vî awayî tevlî hêza terorîst a Sipaha Pasdaran bikin û di 30 salên borî de hêza sereke a qirkirina Kurdan, kavil û wêrankirina gund û bajarên Kurdistanê û herwiha îdam û girtin û îşkencekirina xelkê Rojhilatê Kurdistanê bûye. Ji ber vê yekê ye ku endambûna di van hêzane de, nemaze di Hêza Besîc de ku di bin rikêf û fermana Sipaha Pasdarên xwînmij û cinayetkar de ye, li cem xelkê azadîxwaz û şoreşger yê Kurdistanê weke qebahet û kareke bêyom û dûr ji rêbaza Kurdayetiyê û heta îxanetê tê binavkirin.
Di van çend salên dawiyê de, berpirsiyar û endamên van hêzane li her 4 parêzgehên Rojhilatê Kurdistanê dest bi liv û tevger û komployên xwe yên gemar û qirêj kirine û bi xurtî û berfirehî bona rakişandina law û qîzên Kurd di nav van hêzane de dixebitin.
Cihê kêfxweşî û şabûnê ye ku serbarê xebat û çalakiyên berdewam ên van hêzane li Kurdistanê, daxwazî û hewlên wan hatine û tên mandel û betal
kirin û gellek bi kêmî bersiva wan hêzên terorîst û Kurdkuj tê dayîn û herdem tevî berxwedana qehremanane û şoreşgerane ya xelkê Kurdistanê berbirû bûye û dibe. Lewra di van 1-2 salên borî de, Sipaha Pasdaran û Besîc bi rêya kirêgirtiyên xwe berdewam li gund, dever û bajarên Kurdistana Îranê paropagandayê bona endambûna keç û xortên Kurd di nava van hêzane de dikin, gellek caran jî li gellek gund û deverên Kurdistanê bona meşandina komplo û bernameyên xwe gef û hereşeyan ji xelkê dikin û bi girtin, kuştin û gefan ji xelkê dixwazin ku xelk tevlî hêzên Sipaha Pasdaran û Besîc bibin.
Ji ber pirsgirêkên aborî, kêmdahatî û her wiha betalî û bêkariya pirraniya keç û xortên Kurd li hemû parêzgehên Rojhilatê Kurdistanê, berpirsiyarên Hêzên Besîc, Sipaha Pasdaran û hêzên Ewlekariyê hinek taktîk bona rakişandian xelkê girtine pêşberî xwe. Taktîkên weke dana miaş û heqdest ji 50 heta 500 hezar tûmenî, rêvebirina festîval û pêşbirkêyên çandî, werzişî, sefer û geriyan ji bo seyrangehan, kilasên quranxwendin, fîlmçêkirin û helbsetxwendinê û gellek fend û fêlên din, dihewilînin ku xelkê di Hêza Besîc de bikin endam. Bernameyên han zêdetir li bajaran û derdorên wan dimeşin, lê li gund û herêmên dûr ji bajaran, bi dana diraveke zaf, bizavê dikin ku xelkê bi giştî, nemaze ciwanên Kurd bixapînin.
Di heyamê sala borî de, li gellek gund û navçeyên derdorên bajarên Kurdistana Îranê, kirêgirtiyên Sipaha Pasdaran û Besîc bi gef û hereşeyan, xwestine ku di hilkevt û hencetên cur bi cur de, rê û resm û şahiyên taybet lidar bixin ku Hêza Besîc bi piştevaniya rasterast a Sipaha Pasdaran dimeşîne. Li gellek gund û bajaran xwestine ku binke û navendên taybet ên Besîcan vekin û xelk û bi taybet ciwanên Kurdan rojane serdana wan navend û binkeyan bikin û bibin endam, herwiha li çendîn gund û navçeyên Kurdistanê biryar dane ku xwendingeh û dibistanan dabixin û bikin binke û navendên leşkerî ên Besîcan û bi vî awayî rêya xelkê ji bo Sipaha cinayetkar û Pasdaran û hêzên Ewlekarî û Îtilaatê vebe.
Kesên ku kirêgirtiyên rejîmê ne û di nav gund, navçe û bajarên Kurdistanê de propagandayê ji Hêza Besîc re dikin, dema tevî berxwedan û bêfermanîkirina gel rûbirû dibin, gefê ji xelkê dixwon ku heke di Hêza Besîc de nebin endam, piştre dê rastî pirsgirêk, ezyet û azaran bibin û wê demê ew kes bixwe berpirsiyar e û bi vî awayî xelkê biwêr yê Kurdistanê ditirsînin.
Yek ji kiryarên herî balkêş di vê derheqê de eva ye ku hemû hewl û cehda xwe didin ku di dibistan, xwendingeh û zanîngehan de ciwan û xwendekar bibin endamên Hêza Besîc û piştre jî bibin endamên Sipaha Pasdaran. Îsal di çarçoeya hefteya bi navê Besîc de, projeya han li çend gund û bajaran hatiye meşandin, biryar hate girtin ku divê hemû xwendekarên wan deveran, kinc û cil û bergên leşkerî ên Hêza Besîc lixwe bikin û biçin xwendingehan.
Yek ji wan poenên ku gellek xwendekar di zanîngehên Îranê de bi vê rêyê ve tên pejirandin, eva ye ku di hemayê xwendina berî zanîngehê de, endamê/a Hêza Besîc yan beş û saziyên ser bi vê hêzê ve bibe. Ji ber vê çendê niha li hemû dibistan, xwendingeh û zanîngehên Îranê beşên taybet hatine avakirin ku ser bi hêzên Sipaha Pasdaran û Besîc in û berdewam di hewla Besîckirina xwendekaran de ne, bona vê yekê ji zext û givaşan mifahê distînin. Ji hemû mamsotayên xwendingehan jî hatiye û tê xwestin ku bibin Besîc. Bo mînak heyamekê berî niha li Îlamê berpirsiyarên rejîma Komara Îslamî a Îranê, gef ji mamostayên xwendigehan kirin ku heke nebin endamên Hêza Besîc, dê wan li kar bavêjin û bi awayekî fermî naxebitînin.
Niha hewl û cehda Besîckirina xelkê Kurdistanê bi berfirehî li hemû gund, dever û bajarên Kurdistana Îranê dimeşe. Ji bilî dana diravek weke mehaneya Besîcan, alavên xwarin û erzaq, petû, alav û tiştên navmalê didin wan kesan ku bibin enamên Hêza Besîc, heta bi vî awayî xelkê bixapînin û tevlî rêxistinên xwe yên kurdkuj û terorîst bikin û li dijî xebat û berxwedana azadîxwazî û neteweyî a Kurdan ji wan mifah bihê standin.
Her kes ku dibe endamê/a Hêza Besîc, divêt çek û sîlaha dewletê hilbigire û bi awayekî fermî ji wan re bixebite û kar bike. Ew pirranî ji Mizgefan jî mifahê distînin ku cihê nimêj û ibadeta olî a xelkê ye û di wan salên dawiyê de, berpirsiyarên Komara Îslamî gellek mizgeftên Kurdistanê ku xelkê bi îmkanat û pereyê xwe çê kirine, yê kirine binkeyên hêza Besîc.
Di midehê 1-2 salên borî de, li hemû deverên Kurdistanê berdewam civînên taybet bi beşdariya berpirsiyar û rayedarên payebilind yên rejîmê li bajarên Kurdistanê tên lidarxistin û daxwaz ji xelkê tê kirin ku di hêza Besîc de navnivîsînê bikin û bibin Çekdar. Heta niha bi kêmî xelkê Kurd beşdarî wan cure civînane bûne. Weke me got li pirr cihan jî kirêgirtiyên Komara Îslamî bi zorî û li ser neçariyê hewla Besîckirina xelkê didin heta ku xelk bi wan re hevkariyê bike. Eva siyaset û projeya gemar li Makûyê heta Îlamê tê meşandin û bi eşkere tê dîtin.
Hêjayî gotinê ye ku çarçoveya xebat û erkên hêza Besîc eva ye ku di nav xelkê de ajanî û sîxoriyê bikin û bi vî awayî xelkê Kurd berdin hev û natebahî û dubendiyê çê bikin, herwiha berdewam li ser sînoran digerin û di dema dîtina kasibkarên kurd ku li ser xalên sînorên Kurdistanê ji bo debara jiyana xwe dixebitin, didin ber êrîşa guleyên xwe û bi vî awayî jiyana wan kasibkarên zehmetkêş dixin tirsê û karê wan asteng dikin. Rojane em şahidê kuştin, birîndarkirin, girtin û lêdana kasibkarên Kurd ên ser sînor ji aliyê hêzên Sipaha Pasdaran û Besîc in ku jiyan li xelkê Kurdistanê tal kirine.